گاها در رصدها یا کلاسهایم از من میپرسند در اسمان چه دیده ای؟ ایا پندی یا پیامی از اسمان داری!؟
بعضی وقتها خود من هم به همین فکر میکنم! جدا چرا انقدر درگیر اسمان شده ام! چرا در این حذ علاقه دارم دلمشغولی زیبایم را به دیگران هم نشان دهم؟
اما جواب این سوال را فقط میتوانم زیر آسمان بدهم...
اسمان به من آن چیزی را اهدا میکند که هیچ کس نمیتواند...
دوری از دغدغه ها... عظمت اسمان خواه و ناخواه مرا به سمتی میبرد که میفهمم اشفتگی ها و ناراحتی های من خیلی کوچک است وقتی من آسمانی چنین زیبا و بزرگ بالای سر دارم...
فقط یک جای دیگر این حس را دارم... فقط یک جا... کاش آنهم مثل اسمانم برایم ابدی شود...
میشه بپرسم کجا؟
مطمئنا نه