روزی دانشمندی بزرگ برای عموم درباره ستاره شناسی سخنرانی میکرد، او توضیح داد که چگونه زمین به دور خورشید میچرخد و چطور خورشید به دور مرکز مجموعه وسیعی از ستارگان بنام کهکشان راه شیری میگردد. در پایان سخنرانی، پیرزنی کوچک اندام از انتهای اتاق برخاست و گفت: "چرند میگویی. راستش را بخواهی
جهان یک بشقاب تخت است که بر پشت یک سنگ پشت غول آسا قرار دارد" . دانشمند با لبخندی پیروز مندانه جواب داد:"پس آن سنگ پشت کجا ایستاده است؟" پیرزن گفت:"جوان خیلی زرنگی،خیلی زرنگ. اما از آنجا به پایین همه اش سنگ پشت است!"
بیشتر مردم برجی بی انتها از سنگ پشت را بعنوان تصویری از جهان نمپذیرند و آن را مشخره می یابند، اما از کجا معلوم که ما بیشتر از دیگران میدانیم؟ ما از جهان چه میدانیم و چگونه معلومات خود را بدست اورده ایم؟ جهان از کجا امده و به کجا میرود؟آیا جهان ابتدایی داشته و اگر آری قبل از آن چه می گذشته است؟
آسمون دلتون پرستاره