اشتباه نکنید قرار نیست در مورد تولد ده سالگی مرمت کاروانسرای زین الدین بگم.
پس چی!!!
کاملا اتفاقی شب این سالگرد من در این کاروانسرا یه گروه رصدی کوچیک داشتم. تازه آن شب بود که فهمیدم زین الدین در 16 تیر ده سال پیش افتتحاح شد. اما این روزها حال و هوای زین الدین گل آلود است. در دهمین سال مرمت باز هم اقداماتی اصلاحی باید روی خاطرات ده ساله اش انجام شود. کاروانسرایی که صحنه هایی از فیلم گلوگاه و به دار اویختن فیلم سربداران را در خاطراتش دارد.
گروه شاد و جالبی در ان شب مخاطب حرفهای من بودند. یه خانواده نسبتا یزدی(مادر خانواده از اهالی فارس بود) به همراه مامان بزرگ خانواده و دایی خانواده که با خانواده اش چند روزی را برای گشت و گذار تابستانی به کشورش بازگشته بود.
برای تحصیل و به اصرار مادر به انگلستان رفته بود، دکترای شیمی نفت را همانجا گرفته بود. با دختری ایتالیایی تبار ولی ساکن گلاسکو اسکاتلند به نام ماریا ازدواج کرده بود و الان دو دختر شیرین مهمان زندگی شان بود. غربت پیرش کرده بود اما انگار دیگر برای بازگشت به وطن راهی نداشت.
بگذریم........
اسامی دخترهای کوچک خانوداه دایی را ماریا انتخاب کرده بود.حدس بزنید اسم آن دو فرشته کوچک چی بود؟؟؟ حتما یه عالمه اسم انگلیسی و ایتالیایی ذهنتان را پر کرده است.
ثریا و پریسا
علاقه شدیدی به ایران و تمدن ایرانی داشت و نام دخترانش را اسامی ایرانی گذاشته بود. وقتی معنای نام ثریا(خوشه پروین) را از نظر نجومی میگفتم بشدت مشتاق دیدار آسمان شده بود اما حیف که هم نام دخترش در آسمان نبود.(خدا عمر نرم افزارهای نجومی بده)
رصد طبق معمول و با روال همیشگی پیش رفت اما کمی بیشتر وقت میگرفت چون مجبور بودم بعد از توضیح فارسی به گروه برای ماریا مطالب را به انگلیسی بازگو کنم. تجربه قشنگی بود اما شیرین تر از همه شور ایرانی بودن در آن لحظه بود.
آسمون دلتون مثل زین الدین پرستاره
ghasre monajem ha ya ghasre torist ha?
جدیدا با هماهنگی با مدیریت کاروانسرا و با توجه به تمهیدات اندیشیده شده برای مسافران زین الدین، این کاروانسرا به یک مکان نجومی نیز مبدل خواهد شد دوست عزیز
چه جالب .