رصدی کوچک در رصدگاهی غریب

بعضی وقتها اتفاق می افته که فردی یا گروهی می خواهد یهو بره رصد! همچنین یه هویی! آقا بریم رصد!!!!!

اون وقته که باید دست به دامن رصدگاه های دم دست و نزدیک بشی 

بیابانهای شمال یزد، منطقه ای که فقط با دور شدن حدود 18کیلومتر از شهر یه آسمون با قدر 5موجه میشوی، گزینه ای مناسب بروی رصدهای اینگونه است. به این میگن بیابان!!

وقتی از سمت شمال از یزد خارج بشی، با بیابانی فوق العاده زیبا با تک روستاهای کوچک مواجه میشی که میتونی دقیقا حس بیابان رو حس کنی، مخصوصا شب ها!

دوستان در حال دیدن سنبله:

حدود ساعت 8 شب بود که یکی از دوستان با من تماس گرفت که: رضا خانوادم  یزدن از آسمون و رصد و افسانه های آسمون براشون گفتم و میخوان حتما امشب برن رصد. تلاشهای من برای مجاب کردن دوستم برای موکول کردن این رصد واسه فردا شبش کاملا بی ثمر بود! کاملا! قرار شدن بار و بندیل رو ببندیم و بریم روستای دربید در حوالی یزد. یک روستای تاریخی نسبتا با یه سرو قدیمی که جدیدا این روستا توسط بنیاد مسکن انقلاب مرمت شده و انصافا قشنگ شده! این روستا اولین مرکز استفاده عملی از برق خورشیدی در ایران هست و کلا روستای دوست داشتنیه! حدودا 32 کیلومتر از یزد فاصله داره و آسمون فوق العاده زیبایی این روستا رو زینت میبخشه. حدودای ساعت 11 شب بود که رسیدیم اونجا ماه کم کم داشت تو آسمون خود نمایی میکرد و فرصت کمی داشتم واسه استفاده کردن از آسمون پرستاره! یه رقابت تنگاتنگ با ماه. شمال آسمون تو این منطقه توسط کوه پوشیده شده و بعضی جاهاش ستاره قطبی رو هم حتی بخاطر کوه از دست میدی!

بنده در حال استفاده از نرم افزار starwalk نشان دادن صورفلکی به دوستان:

رصد طبق معمول همیشه شروع شد، آشنایی با آسمون، جهت یابی، صورفلکی اصلی، جرم های قشنگ و واضح سماوی مثل m13 و m4، m81  و m82 دوتایی های قشنگی مثل عناق و سها و اپسیلون شلیاق و شنیدن افسانه هایی مثل شلیاق و دجاجه و اکلیل شمالی و بالاخره رصد ماه با تمام زیبایی هاش.

اینم دوست عزیز من، کمیل، که بعد از nبار رصد هنوز اینجوری پشت تلسکوپ وای میسه!!:

 

نکته جالب این جمع، مادر بزرگ بود که تازه فوق لیسانسش رو در رشته زیست شناسی گرفته بود و اطلاعات خیلی قشنگی داشت و خیلی هم خوش مشرب بود. این جور آدمها زیر آسمون یه نعمتن واقعا؛ یه منبع انرژی واسه منجم!

آسمون دلتون پرستاره