زندگی پرستاره من

دریچه ای کوچک به جهانی بزرگ

زندگی پرستاره من

دریچه ای کوچک به جهانی بزرگ

یک شب رصدی دیگه

خیلی وقت بود گزارش رصد ننوشته بودم. از پاییز پارسال که رصد اسمون کویر در یزد وارد کتاب لونلی پلنت(مشهور ترین کتاب گردشگری دنیا معروف به انجیل سفر) شد خیلی فرصت گزارش نوشتن نمیکنم، ولی حالا بعد از مدتها فرصت کردم گزارش بنویسم 


 

 

صبح روز چهارشنبه بود که دوستم، اقای حاجی سعید، باهام تماس گرفت که امشب یک نفر سنگاپوری واسه رصد داری. راستش خیلی خوشم نیومد، رصد اونم واسه یک نفر خیلی دل چسب نیست یعنی اون شور و هیجان رو نداره. همیشه از اونجای داستان خوشم میاد که میگردم و تو جمع پرشور ترین آدم رو انتخاب میکنم واسه دیدن جرم سورپرایز شب رصدیم، مثلا زحل با بزرگنمایی حدودا 270 برابر. قبلش هم به همه توضیح میدم که قراره چی ببینن بعد از اینکه اون فرد زحل رو با اون بزرگنمایی دید با یه وَوووو بقیه رو هم ترغیب میکنه که با اشتیاق به سراغ جرم موردنظر برن و این خودش یه انرژی دهی کوچک به گروه واسه ادامه توضیحاته... فوت کوزه گری :دی ولی خب این چیزا رو این شیطنت ها رو نمیشه تو جمع یه نفره کرد دیگه


خلاصه حالم گرفته بود تا اینکه دم رفتن جمعیت به دو نفر در اخر به شش نفر افزایش پیدا کرد

یک نفر از سنگاپور یک نفر ایرانی مقیم فرانسه و ساکن المان و چهار نفر فرانسوی. یه جمع پرشور و باحال و البته دوست داشتنی


من با بابک(دوست ایرانی مقیم فرانسه) و کِز (دوست سنگاپوریمون) به سمت زین الدین راه افتادیم و بقیه هم با دوست عزیزم اقای حاجی سعید اومدن.. تو راه همش بحث ایران جاهای قشنگش بود و البته با بابک هم خیلی از عکاسی حرف زدیم


من دیر تر رسیدم زین الدین و تقریبا تاریک بود که رسیدم اونجا و سریع رفتم بالا پشت بوم واسه سوار کردن ابزار.. اینبار کسی نبود اونجا که جیغ بزنه و با دیدن اسمون پرستاره بگه "وای چه اسموووونی" به خودم که اومدم دیدم کار خودم از وَووو گذشته نزدیکای جیغم دیگه :) ... واقعا اسمون عالی بود نفسم بند اومده بود نزدیک بود مقرمو ول کنم زمین، انقد که دست و پام شل شده بود. رفتم پایین پیش گروه و بهونه کردم که تلسکوپم کار می بره تا سوارش کنم و حدودا یه بیست دقیقه ای تنهایی رصد کردم واقعا باحال بود. بعدشم تلسکوپمو سوار کردم و گروه رو صدا زدم بیان بالا


طبق معمول وقت بالا اومدن چار تا چراغ مثل پروژکتور تو چشم من روشن کردن که تو تاریکی زمین و زار نخورن عوضش من کور شدم ... 


القصه رصد اغاز شد. خیلی شیطون بودن مخصوصا که دوتا از خانومها خیلی خوب انگلیسی رو نمیفهمیدن و بعد از توضیحات من دوستاشون واسشون دوباره توضیح میدادن البته خیلی باحال واسه هم توضیح میدادن... راستی از اون شیطنت بالا تو دیدن زحل هم استفاده کردم جواب داد ولی زحل خیلی پایین بود تو غبار افق نتونستم خیلی زوم کنم 



جاتون خالی رصد باحالی بود و در اخر دوستم اقای حاجی سعید با دوربین کِز یه عکس از گروه و اسمون گرفتن که در زیر میبینید ولی خب فوکوسش مشکل داره والبته بخاطر ایزو بالا نویز خیلی داره


 دیگه هول هولی شد منم نرسیدم فوکوس دوربین خودمو درست کنم که عکس بگیرم باهاش...

تو راه من با گروهی که باهاشو اومده بودم برگشتم یه کوه سوال و پرسش از اسمون... این تیکه شو دوست دارم خیلی... اخه اونقد مسافر به وجد اومده که ارزو میکنه کاش این اسمون رو مثل ماها در دست رس داشت... شب زیبایی بود 


اسمون دلتون پرستاره 

نظرات 3 + ارسال نظر
پونه یکشنبه 10 شهریور 1392 ساعت 09:44 ق.ظ

واقعا اسمون اینقدر پر ستاره ست؟ الان راه شیری قشنگ پیداست.!!!!!!! اگر یه بار مارو رصد برده بودین اینقدر ندید بدید نبودیم!!!!!!!!

احتمالا یه رصد عمومی در اواخر شهریور داشته باشیم و البته واسه دنباله دار ایسان یه رصد ویژه خواهیم داشت

پریسا یکشنبه 10 شهریور 1392 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.parisakhaki.blogfa.com

سلام متشکرم از قلم زیباتون بیاد برنامه های رصد انجمن وبچه های انجمنمون افتادم.......خیلی عالی بود مرسی... انشالله همیشه به رصدهای خوب ودلنشین وبیادموندنی...........
موفق باشین بازم ممنون...........یاعلی

معمابانو دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 11:13 ب.ظ http://misspuzzle.blofa.com

دلم خواست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد