زندگی پرستاره من

دریچه ای کوچک به جهانی بزرگ

زندگی پرستاره من

دریچه ای کوچک به جهانی بزرگ

تلفیق چارشنبه سوری و رصد

سلام به  و دوستان عزیزم

یکی از شبایی که اصلا دلم نمیاد نرم کویر چارشنبه سوریه! همیشه با اقای سلطانی(البته بجز شبایی که خونه بشون مرخضی نمیدن :)) ) میریم کویر واسه چارشنبه سوری

خب تو شهر که نمیشه اتیش بزرگ روشن کرد و شیطونی کرد که! هم خطرناکه هم مخل اسایش مردمه...;)



(زیرنویس: این عکس رو توی توی حیاط کاروانسرا گرفتیم متاسفانه عکس های ترقه فشفشه ایمون خراب شد:( )


امسالم چون چارشنبه سوری مصادف شد با 29اسفندو یزد پراز مسافرای نوروزی بود و رصدهای نوروزی ما هم شروع شده بود تصمیم گرفتیم که چارشنبه سوریمون رو با رصد تلفیق کنیم(فکر کنم بشه سور رصدی :دی)


خلاصه با حدود 70 تن از دوستان و مهمانان گرامی دیار بادگیرها راهی کویر شدیم! راستش اول قرار بود بریم کویر شمالی یزد منطقه چاه سید ولی بعدش بخاطر سردی احتمالی وبادخیر بودن منطقه منصرف شدیم و رفتیم کاروانسرای دوست داشتنی زین الدین! مکانی که همیشه برای من تازگی داره! یه جای دوست داشتنی و فوق العاده!


وقتی درحال ترک یزد بودیم یه طوفان گرد و خاک عجیب غریبی شد در حدی که از برگزاری رصد داشت منصرفم میکرد ولی وقتی به زین الدین رسیدیم هوا صاف صاف بود ولی مطمئن بودم که طوفان به زین الدین میرسه دیر یا زود


دوست و همکار عزیزم اقای سلطانی بهم گفت سریع رصد رو انجام بدیم تا از طوفان جلو باشیم که انصافا همینم شد... اواخر رصد بود که طوفان به زین الدین رسید و ماکه بالا پشت بوم بودیم تبدیل به کپه ای از گرد و خاک شدیم :))


البته قبل ازبرگزاری رصد اتیش روشن کرده بودن دوستان و بازار ترقه و فشفشه هم به راهبود حسابی!!

خیلی خوش گذشت

جای دوستان خالی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد